محل تبلیغات شما



چنانچه ورثه زیر وصیت‌نامه را به‌عنوان شاهد امضاء کرده باشند این امر به‌منزله تنفیذ وصیت زائد بر ثلث نبوده و وصیت‌نامه ازاین‌جهت نیازمند تنفیذ مجدد است.

 

تاریخ رای نهایی: 1393/01/25          شماره رای نهایی: 9309970270100023 
 

رای بدوی


به تاریخ 19/11/1389 آقای ح.ش. به وکالت از خانم س.ک. با قیومیت خانم ف.ک. و خانم الف.ر. دادخواستی به‌طرفیت 1- خانم س.س. 2- دادسرای ناحیه 25 عمومی و انقلاب تهران (اداره امور سرپرستی) به خواسته تنفیذ وصیت‌نامه عادی مرحومه و.الف. به تاریخ 15/2/1386 را تقدیم این دادگاه کرده‌اند مختصر ادعا بر این اساس است که بانوی مذکور در تاریخ 5/1/1387 فوت نموده وراث حین‌الفوت وی به شرح گواهی حصر وراثت شماره 87/277/419 مورخ 26/8/87 خوانده دعوی آقای م.ک. و خانم س.ک. می‌باشند که احد از وراث بنام آقای م.ک. هم مطابق گواهی حصر وراثت شماره 88/222/7 در تاریخ 6/1/87 فوت نموده ورثه حین‌الفوت نامبرده خواهان‌های دعوی هستند مرحوم و.الف. قبل از فوت خود و به تاریخ 15/2/1386 اقدام به تنظیم وصیت‌نامه‌ای نموده که به امضای خوانده محترم دعوی و خواهر مرحومه بنام م.الف. نیز رسیده است با وصف مراتب فوق تقاضای اتخاذ تصمیم به شرح خواسته را دارد بانوی خوانده دعوی در مقام دفاع حاضر نشده و لایحه دفاعیه‌ای هم تقدیم نکرده است و ادعای مطروحه مصون از هرگونه تعرض و ایراد و مستندات ابرازی مبری از انکار، تردید و تکذیب باقی‌مانده است دادگاه با عنایت به اصل صحت صدور اسناد و لحاظ مدلول ماده 1301 قانون مدنی و آثار حاکم بر امضای ذیل سند و نظر به گواهی‌های حصر وراثت صادره و احراز ذیسمت بودن اصحاب دعوی و با توجه به مدلول مواد 825-826-835-841-843 قانون مدنی و مقید بودن امکان وصیت به جایزالتصرف بودن موصی نسبت به مورد وصیت و مالک بودن بر اموال و با توجه به ماده 278 قانون امور حسبی دایر بر چگونگی و شرایط تنظیم وصیت‌نامه خود نوشت نظر به اظهارنامه نماینده محترم خوانده ردیف دوم پیرامون وصیت‌نامه که به‌موجب لایحه شماره 9011580 مورخ 28/4/1390 تقدیم و ثبت دادگاه شده است دادگاه دعوی خواهان را مقرون به‌واقع و حقیقت تشخیص و با استناد به مواد 1257-1258-1284-1286-1321-1324 قانون مدنی و 197-198 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر تنفیذ وصیت‌نامه عادی مذکور منتسب به بانوی مرحوم را صادر و اعلام می‌دارد حکم دادگاه نسبت به خوانده ردیف اول غیابی و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و پس‌ازآن در مهلت بیست‌روزه قابل تجدیدنظر در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران است. نظر به اینکه خوانده دعوی ردیف دوم طرف ترافع با اصحاب دعوی نبوده و صرفاً جایگاه نظارت قانونی و نمایندگی در صحت حفظ و صیانت را بر عهده داشته و دارد دعوی مطروحه توجهی به نامبرده نداشته و بر این اساس با استناد به بند 4 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی و لحاظ ماده 89 آن قرار ردّ دعوی خواهان‌ها را نسبت به خوانده مذکور صادر و اعلام می‌دارد رأی دادگاه در این قسمت ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ اعتراض در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران است.به تاریخ 7/11/91 خانم س.س. دادخواستی به‌طرفیت خانم ف.ک. با وکالت آقای ح.ش. به خواسته واخواهی نسبت به دادنامه شماره 900721 مورخ 30/7/90 تقدیم این دادگاه کرده است. صرف‌نظر از اینکه واخواه محترم در تنظیم دادخواست خود رعایت جهات آیین دادرسی مدنی را ننموده است واخواه را صرفاً خانم ف.ک. قرار داده‌اند نه خانم س.ک. با قیومیت خانم ف.ک.، نظر به اینکه دادگاه اشتباه در مقام صدور رأی اخطاریه مورخه 7/4/1390 که به رؤیت و امضای بانوی محترم واخواه رسیده است را مورد توجه خود قرار نداده و از این حیث رأی صادره را غیابی اعلام نموده لذا مستنداً به مواد 303-305-306-307-308-309 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن ردّ واخواهی مطروحه، دادنامه مورد استناد را حضوری اعلام و نسبت به تصحیح رأی صادره اقدام می‌نماید. مضافاً به‌حکم تبصره 1 ذیل ماده 309 قانون مذکور در مواردی که اصل حکم یا قرار دادگاه قابل تجدیدنظر باشد تصحیح آن در مدت قانونی، ظرف مهلت بیست روز قابل تجدیدنظر در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد. در ضمن تسلیم رونوشت رأی اصلی بدون رونوشت رأی تصحیحی ممنوع است و چنانچه رأی مورد اصلاح نقض گردد رأی تصحیحی نیز از اعتبار خواهد افتاد.
رئیس شعبه 86 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ یزدانی

 


رای دادگاه تجدید نظر


در این پرونده خانم س.س. به‌طرفیت خانم ف.ک. به قیومیت از طرف خانم س.ک. از دادنامه شماره 00093 مورخ 15/2/92 شعبه 86 دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر اساس آن دادنامه شماره 00722 مورخ 30/7/90 حضوری تشخیص داده‌شده تجدیدنظرخواهی کرده است به‌موجب دادنامه اخیر دعوای تجدیدنظر خوانده به خواسته تنفیذ وصیت‌نامه عادی مرحوم و.الف. موجه تشخیص و حکم به تنفیذ وصیت‌نامه مرحوم مرقوم به تاریخ 15/2/86 صادرشده است تجدیدنظرخواه اظهار می‌دارد وصیت‌نامه زیاده بر ثلث و نسبت به سهم‌الارث وی نافذ نمی‌باشد دادگاه با توجه به بررسی اوراق و مستندات پرونده همان‌طور که دادگاه بدوی نیز به ماده 843 قانون مدنی استناد کرده و مطابق ماده مرقوم، وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است و امضای ذیل وصیت‌نامه توسط تجدیدنظرخواه به‌عنوان شاهد رافع حق وی برای اجازه یا عدم اجازه زیاده بر ثلث وصیت‌نامه وراث نمی‌گردد، تنفیذ وصیت‌ نامه توسط دادگاه بدوی نیز مانع این حق نیست و استناد دادگاه مزبور به ماده 843 قانون مرقوم به همین لحاظ می‌باشد ازاین‌رو ضمن اعلام این مطلب و ردّ تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه در ارتباط با اساس دادنامه تجدیدنظر خواسته به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی با اصلاح دادنامه تجدیدنظر خواسته به شرح فوق و الحاق تذکر مذکور، تأیید و استوار می‌شود این رأی قطعی است.

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه


توقف اجرای رأی هیأت رسیدگی به تخلفات اداری مشعر بر تنزل مقام» با توجه به شرایط ماده 15 قانون دیوان یعنی متعسربودن جبران در آتیه و احراز ضرورت و فوریت آن، حائز شرایط صدور دستور موقت است.
 

 شماره رای نهایی: 21/90/9034 
 


رای دیوان


با بررسی مفاد دادخواست تقدیمی و ضمائم آن نظر به اینکه تصمیم مذکور مشعر بر تنزل مقام می باشد که درصورت اجرای مفاد آن موجبات ورود خسارت فراهم می گردد و از طرفی فوریت و ضرورت دستور موقت نیز احراز می گردد  علی هذا موضوع منطبق بر ماده 15 قانون دیوان عدالت اداری و مواد 13 و15 آیین دادرسی آن تشخیص و بدینوسیله دستور موقت مبنی بر توقیف عملیات اجرایی صادر و اعلام می گردد.

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 

 


تنفیذ وصیت‌نامه مشروط به احراز مالکیت اموال موضوع وصیت‌نامه توسط دادگاه است. در صورت عدم احراز مالکیت موصی به مالکیت مال مورد وصیت، قرار رد دعوا صادر می‌شود.
 

تاریخ رای نهایی: 1391/10/13            شماره رای نهایی: 9109970222701284 
 

رای بدوی

خانم ف.س. به طرفیت آقای ج.ع. به‌ خواسته تنفیذ وصیت‌نامه مورخ 16/2/81 با توجه به محتویات پرونده. طرفین طبق گواهی حصر وراثت شماره . مورخ 6/4/89 صادره از حوزه 55 شورای حل اختلاف منطقه 2 تهران، وراث مرحوم ج.ع. هستند. خواهان‌ها با طرح دعوی خواستار تنفیذ وصیت‌نامه عادی مورخ 16/2/81 شده‌اند. وکیل خوانده آقای م.م.، طی جلسه دادرسی مورخ 20/6/91 نسبت به اصل خط و امضاء مورث طرفین تعرض ننموده، مع‌الوصف خواسته خواهان را مردود دانسته و معتقد است وصیت مزبور نسبت به مال غیر صورت گرفته و بسیاری از موارد وصیت از جمله خودرو و ملک در زمان حیات از اموال وی خارج شده‌اند و به علاوه عمده اختلاف وراث در مورد چاپ‌‌خانه است که این مورد نیز طبق سند اجاره مورخ 9/12/71 در اجاره موکلش می‌باشد؛ و دادگاه باعنایت به مراتب فوق خواسته خواهان‌ها را ثابت نمی‌داند، زیرا اولاً: با توجه به مفاد وصیت‌نامه، زائد بر ثلث ترکه مورد وصیت واقع شده که نفوذ آن نسبت به سهم خوانده از ترکه محتاج به اجازه اوست که مشارٌالیه چنین اجازه‌ای نداده است؛ ثانیاً: وصیت به مال غیر ولو با اجازه مالک باطل است و در مانحن‌فیه، خوانده مدعی مالکیت سرقفلی چاپخانه می‌باشد و قرائن از جمله اجاره‌نامه مورخ 9/12/71 موید ادعای وی است و دلیل متقن و انکارناپذیر که این ادعا را رد نماید، از سوی خواهان‌ها ارائه نشده است. لذا دادگاه با استناد به مواد 841، 843 و 1257 قانون مدنی، حکم بر بطلان دعوی صادر می‌نماید. رأی صادره حضوری، ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.
 


رای دادگاه تجدید نظر


درمورد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواهان ر.ع.، پ.، ج. شهرت همه ع. به طرفیت ج.ع. نسبت به دادنامه شماره 656 مورخ 12/7/91 شعبه 15 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم بربطلان دعوی خواهان‌ها نسبت به دعوی تنفید وصیت‌نامه صادرگردیده است. تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه ازاین حیث که حکم به بطلان دعوی صادرگردیده است. باتوجه به اینکه موضوع از موارد بطلان دعوی نیست، موجه است. لیکن نظر به‌ اینکه تنفیذ وصیت‌نامه، مشروط به احراز مالکیت اموال موضوع وصیت‌ نامه است و در مانحن‌فیه مستندی مبنی برمالکیت اموال موضوع وصیت‌نامه از جمله اسناد مثبت آن ارائه نگردیده است، مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی، حکم برنقض رأی بدوی و قرار رد دعوی صادر می‌نماید. رأی صادره قطعی است.

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


نظر به اینکه مستمری بازماندگان شهداء، مصداق ماترک میت نیست تا مشمول قانون ارث باشد، لذا مستمری صرفاً به کسانی تعلق می‌گیرد که در حال حیات شهید، تحت تکفل وی بوده باشند.

تاریخ رای نهایی: 1392/05/09    شماره رای نهایی: 9209970900601288 

رای بدوی


شاکیه حسب دادخواست تقدیمی اعلام داشت بعد از شهادت همسرش به نام (ع.ت.) در سال 67 که از پرسنل سپاه پاسداران بوده و سپاه پاسداران مستمری مربوطه را به بنیاد شهید پرداخت کرده و بنیاد شهید نیز مستمری را بر مبنای قانون ارث بین همسر شهید و والدین او تقسیم کرده است. در حالی که فقط اینجانب همسر آن شهید هستم و [تحت] تکفل وی بوده ام و این نحوه تقسیم مستمری خلاف قوانین بوده، درخواست رسیدگی دارم. توجهاً به محتوای پرونده همان گونه در لایحه دفاعیه واصله از بنیاد شهید آمده است، ادعای شاکیه را تأیید نموده است و نظر به اینکه مستمری مورد نظر، مصداق ماترک میت نیست تا مشمول قانون ارث باشد، بلکه مستمری به کسانی تعلق می گیرد که در حال حیات شهید تحت تکفل وی حسب قوانین و مقررات قرار گرفته باشند (ماده 86 قانون استخدام کشوری). آنچه مسلم است، قهراً همسر شهید تحت تکفل وی بوده ولکن تحت تکفل بودن سایر بستگان باید به اثبات برسد. بنا به مراتب، خواسته شاکیه موجه تشخیص، مستنداً به مواد 7، 13 و 14 قانون دیوان مستمری شهید بزرگوار منحصراً متعلق به همسر آن شهید می باشد و حکم به ورود شکایت صادر و مشتکیعنه مم است برابر مقررات در اجابت خواسته شاکیه اقدام نماید.
رئیس شعبه 6 دیوان عدالت اداری ـ مستشار شعبه

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


هر کدام از ورثه که ترکه را قبول کرده باشند می توانند قبل از تصرف در ترکه آن را رد نمایند و بعد از رد هیچ تکلیفی در مورد دیون متوفی خارج از میزان ترکه ندارند.

 

   
تاریخ رای نهایی: 1391/06/05     شماره رای نهایی: 9109970223700675

 

رای بدوی
در خصوص دعوی خانم (م. ق.) با وکالت آقای (ح. گ.) به طرفیت (ب. م.) به خواسته رفع بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 2179/3467 بخش 11 تهران موضوع اجراییه شماره 4086/ش صادر شده از اجرای ثبت شرکت ها با احتساب هزینۀ دادرسی و حق الوکاله مقوّم به (000/000/51) ریال، دادگاه با توجه به محتویات پرونده و دادخواست وکیل خواهان و مستندات ابرازی از جمله رونوشت مصدق اجراییه مذکور و پاسخ استعلام ثبتی مثبوت به شماره و تاریخ 903214-12/10/1390 که دلالت بر بازداشت مازاد پلاک ثبتی موضوع دعوی به موجب نامه شماره 4086/ش -3789/الف تاریخ 12/3/1387 به درخواست بانک   ( م.) و توسط اجرای ثبت شرکت ها دارد و با عنایت به اینکه هر چند وفق ماده 250 قانون امور حسبی رد ترکه میبایستی ظرف یک ماه انجام می-شد و اقرارنامه رسمی شماره 788-28/6/1390 دفترخانه خواهان مبنی بر رد ترکه خارج از موعد مذ کور است اما وفق ماده 247 قانون مذکور ورثه پس از قبول ترکه نیز میتواند آن را رد نماید و با التفات به رد ترکه از سوی خواهان وفق ماده 225 و226 قانون یاد شده دیون متوفی   میبایستی از ترکه اداء شود و ورثه مم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند بنابراین دادگاه دعوی خواهان را وارد تشخیص داده و به استناد مواد 519، 515 و 198 قانون آیین دادرسی مدنی، حکم بر رفع بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 2179/3467 بخش 11 تهران موضوع اجراییه شماره 4086/ش و نامه شماره 3789-12/3/1387 اداره اجرای ثبت شرکت ها بابت اصل خواسته و اام خوانده به پرداخت مبلغ (944/274/13) ریال به عنوان هزینۀ دادرسی و حق الوکاله در حق خواهان صادر می نماید و در ارتباط دعوی خواهان به طرفیت اداره ثبت با توجه به عدم توجه دعوی به خوانده مذکور به استناد بند 4 ماده 84 و89 قانون آیین دادرسی مدنی، قرار رد دعوی خواهان صادر میگردد رأی صادر شده نسبت به بانک م. با توجه به ابلاغ واقعی اخطاریه به بانک مذکور به استناد ماده 303 قانون آیین دادرسی مدنی حضوری تلقی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدید نظر در دادگاه تجدید نظر تهران می باشد.
رئیس شعبه 36 دادگاه عمومی حقوقی تهران - امـان اللهی


رای دادگاه تجدید نظر
تجدید نظر خواهی بانک م. با وکالت خانم (ف. غ.) به طرفیت خانم (م. ق.) با وکالت بعدی آقای (ح. گ.) از دادنامه شماره 9009972160100962 مورخ 12/10/90 صادره از شعبه 36 دادگاه عمومی تهران میباشد که به موجب آن، دادخواست بدوی وکیل تجدید نظر خوانده به خواسته رفع بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 21119/3467 بخش 11 تهران موضوع اجرائیه صادره به شماره ش/4086 اجرای ثبت شرکتها با احتساب خسارات دادرسی مطرح گردید و بر طبق دادنامه معترضٌعنه حکم به رفع بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 2179/3467 بخش 11 تهران موضوع اجرائیه شماره 4086/ش و نامه شماره 3789 مورخ 12/3/87 اداره اجرای ثبت شرکتها بابت اصل خواسته و اام خوانده بانک (م.) به پرداخت مبلغ (944/274/13) ریال به عنوان هزینۀ دادرسی و حقالوکاله در حق خواهان صادر و اعلام گردید. از توجه به محتویات پرونده و مفاد لوایح وکلای طرفین دعوی در اجرای تصمیم شماره 3 مورخ 24/2/91 که خطاب به دادگاه محترم بدوی بوده که تصاویر مصدق اجرائیه شماره 4086/ش و نامه شماره 3789 مورخ 12/3/87 اداره اجرای ثبت شرکتها ارائه شود، وکیل تجدید نظر خوانده نسبت به ارایۀ موارد مذکور اقدام نموده است. دادگاه با توجه به اینکه خواسته رفع، بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 21119/3467 بخش 11 تهران بوده است دادگاه محترم بدوی اشتباهاً در دادنامه معترضٌ عنه پلاک فرعی را 2179 درج نمودند و با توجه به لایحه تقدیمی وکیل بانک تجدید نظرخواه که اقدام بانک را در مورد سند رهنی 7525 مورخ /12/80 دفتر 481 اعلام نموده است. حال آنکه وکیل تجدید نظر خوانده خواسته را در مورد سند رهنی شماره 7525 ندانسته بلکه اعتراض به توقیف مازاد پلاک ثبتی موضوع دعوا بوده که به درخواست بانک(م.) بابت بدهی مرحوم (ن. ش.) تقاضای توقیف آن شده است. با ملاحظه قرارداد 54/83 فیمابین بانک م. با آقای (ن. ش.) و با ضمانت شرکت تولیدی و صنعتی(ش. آ.) بوده که در قرارداد مذکور ذکری از تعهد خانم (م. ق.) نمیباشد. با توجه به فوت مرحوم (ن. ش.) بانک (م.) علیه وراث مرحوم به اسامی آقایان (ع.) و (الف.) و خانم (م. ق.) و شرکت تولیدی و صنعتی (ش. آ.) مبادرت به صدور اجرائیه نموده که در استعلام به عمل آمده از اداره ثبت اسناد و اداره شرکت ها اعلام شده است به موجب نامه شماره 4086/ش – 3789/الف 12/3/87 اجرای ثبت شرکت ها با حفظ حقوق (الف.) رهنی بازداشت گردیده است لذا بنا به مراتب یاد شده و به لحاظ اقرار نامه رسمی شماره 788 تنظیمی در دفترخانه 0  خانم (م. ق.) ترکه مرحوم (ن. ش.) را رسماً و قانوناً رد نموده است لذا با استناد به صدر ماده 226 قانون امور حسبی ورثه مم نیستند غیر از ترکه چیزی را به بستانکاران بدهند و با توجه به رد ترکه توسط تجدید نظر خوانده حسب ماده 247 قانون مرقوم وارثی که ترکه را قبول کرده است مادامی که تصرّف در ترکه نکرده می‌تواند رد نماید بنابراین اعتراض تجدیدنظرخواه به نحوی نیست که موجب نقض و گسیختن دادنامه فوقالاشعار را ایجاب نماید لذا با رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده مستنداً به مواد 358 و 351 قانون آیین دادرسی مدنی، با اصلاح اینکه رفع بازداشت از مازاد پلاک ثبتی 21119/3467 بخش 11 تهران میباشد، در نهایت دادنامه تجدید نظر خواسته را تأیید می نماید. این رأی قطعی است.
 رئیس شعبه 37 دادگاه تجدید نظر استان تهران -  مستشار دادگاه
دیو سالار - محمدی

 


رسیدگی به خواسته اعتراض به نحوه ابلاغ برگ تشخیص مالیات بر ارث و اجرای آن، بدواً در صلاحیت هیأت حل اختلاف مالیاتی بوده و قبل از رسیدگی هیأت مذکور، شکایت شاکی قابلیت استماع در دیوان عدالت اداری را ندارد.

تاریخ رای نهایی: 1392/04/15       شماره رای نهایی: 9209970901300795 

رای بدوی

نظر به محتویات پرونده و توجهاً به اینکه شاکی به نحوه ابلاغ برگ تشخیص مالیات بر ارث خود و متعاقباً اجرای آن معترض می‏باشد، لذا رسیدگی به موضوع در صلاحیت هیأت حل اختلاف موضوع ماده 216 قانون مالیات‏های مستقیم می‏باشد و قبل از رسیدگی هیأت حل اختلاف مالیاتی شکایت شاکی قابلیت استماع در دیوان را ندارد. با توجه به مراتب مذکور قرار رد شکایت صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره قطعی است.
رئیس شعبه 13 دیوان عدالت اداری ـ مستشار شعبه
سبزواری‌نژاد ـ رشیدی

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


در صورت تعدد وراث تا زمانی که ترکه متوفی تفکیک و سهم الارث خواهان مشخص نشده، امکان اام شهرداری به صدور پروانه ساختمانی مقدور نمی‏باشد.
 
تاریخ رای نهایی: 1391/10/13              شماره رای نهایی: 9109970903003585

رای دیوان

آقای (م.ر.) اام شهرداری به صدور پروانه ساختمانی برای پلاک ثبتی . یک قطعه باغ به مساحت 2574 متر مربع را خواسته است. با صرف نظر از ایرادات مطروحه در پاسخ شماره .شهرداری، مع الوصف چون سند پلاک ثبتی به نام آقای (م.ح.) است و حسب گواهی حصر وراثت شماره . شعبه دوم دادگاه عمومی ملایر که مصدّق نیز نشده است، منحصر به شاکی نیست و ملک تفکیک نیز نشده تا حدود سهم الارث شاکی مشخص گردد، فلذا امکان اام به انجام خواسته در وضع فعلی مـــــقدور نیست و قرار رد شکایت صادر می‏‏گردد. قرار صادره قطعی است.

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


هرچند موصی در زمان حیات مجاز به وصیت (اخراج ثلث از اموال و املاک) است امّا درصورتی‌که سند رسمی موضوع وصیت، باهدف اخراج ثلث تقریر نیافته بلکه در مقام تقریر سهم‌الارث احد از فرزندان برآمده باشد دادگاه وصیت رسمی را باطل اعلام می‌نماید زیرا صرف رسمی بودن سند ملازمه‌ای با امتناع در رسیدگی به فساد ماهیت اعمال حقوقی مندرج در آن ندارد.


تاریخ رای نهایی: 1392/11/08                   شماره رای نهایی: 9209970908100323
 
 خلاصه جریان پرونده

به حکایت دادخواست آقای م.ش. به‌طرفیت سایر وراث مرحوم غ. به اسامی آقایان و خانم‌ها 1ـ الف. 2ـ ه. 3ـ م. 4ـ ش. 5ـ ش. (فرجام‌خواه فعلی) 6 ـ ب. 7 ـ پ. 8 ـ ف. شهرت همگی ش. به‌ خواسته اعلام بطلان وصیت‌نامه شماره44640 ـ 27/5/1360 دفتر اسناد رسمی شماره تهران و صدور حکم بر محکومیت خواندگان به پرداخت هزینه دادرسی و حق‌الوکاله وکیل که این دادخواست به شماره 9/7/90-436-90 ثبت دادگستری تهران شده و به شعبه 108 محاکم عمومی حقوقی تهران ارجاع شده است (وکالت خواهان دعوی با آقای ج.گ. بوده است) در جلسه اول دادرسی مورخ 4/10/1390 ص 23 ج اول وکیل خواهان دعوی را به شرح خواسته ابراز نموده‌اند دادگاه ختم رسیدگی را اعلام نموده با شماره پرونده کلاسه 436-90 طی شماره دادنامه 857-90 مورخ 10/10/1390 صفحات 24 لغایت 26 تایپی (دست‌نویس رأی مشاهده نگردید) به شرح استدلال و استنباطی که نموده (شرح ذیل نکات اجلاس دادرسی و لوایح و رأی گزارش می‌شود) حکم بر بطلان وصیت‌نامه مرقوم صادر و دعوی مطالبه خسارت هزینه دادرسی و حق‌الوکاله وکیل مردود اعلام می‌شود. از ج اول ضمیمه دادخواست سند شماره 44640-27/5/1360 دفتر . شمیرانات ثبت تهران در صفحه اول سند مرقوم ابراز وصیت از سوی آقای غ.ش. فرزند مرحوم الف. دارنده شناسنامه . تهران (مقارن سند88 سالگی) واجد (فرزندانم که نه نفر پنج پسر و چهار دختر بعد از فوت خودم بنمایم) (این است وصیت‌نامه حاضر بیشتر برای یک نفر پسر بزرگم یعنی آقای دکتر م.ش. . . . . اکنون در این ورقه وصیت‌نامه می‌نویسم که چون فرزندم پسر ارشدم . . . . . اکنون بحمدالله حیات دارم بدون اینکه کسی مرا وادار به نوشتن این وصیت‌نامه نماید. . . . . پس از فوت من در وضع سهم‌الارث به‌خصوص آقای م. ش. در این ورقه تعیین نمایم) (وکیل و وصی خودم قراردادم آقای م.ش. (معروف به ف. ) به شماره شناسنامه . تهران) آقای الف.ش. به شماره شناسنامه . و آقای ش.ش. به شماره . تهران به ترتیب پسران دوم و چهارم و آخر و در صفحه دوم سند مرقوم اشخاص ناظرین را به عبارت (بانو ب.ش. به شماره شناسنامه . و آقای ه.ش. به شماره شناسنامه و دوشیزه پ.ش. به شماره شناسنامه . ) سپس افشاء نموده‌اند (ثالثاً ـ به‌موجب این وصیت‌نامه تأکید می‌نمایم که آقای دکتر م.ش. پس از فوت من به‌هیچ‌عنوان و نحوی ـ ناخوانا ـ حق دخالت در کلیه اموال منقول و غیرمنقول بدون استثناء نداردـ جملات بعدی ناخوانا ـ که به ایشان حق مراجعه در هر نوع اموال من ندهند و با وجود این وصیت‌نامه رسمی محضری که موردقبول هشت نفر دیگر ورثه قانونی‌ام می‌باشد آقای دکتر م. حق ندارد از بابت حق‌الارث تعیین‌شده. در این وصیت‌نامه به مراجع قضایی کشوری مراجعه و شکایت نماید به عهده اشخاص که انتخاب کرده‌ام به شرح فوق است که سهم‌الارث تعیین‌شده در حدود امکان و متعارف بپردازند از این لحاظ اختلافی پیش نیاید رابعاًـ سهم‌الارث آقای دکتر م.ش. اعم از اینکه تعیین این سهم‌الارث کم یا زیاد باشد کمترین ایراد و اعتراضی قابل‌قبول نمی‌باشد سهم‌الارث که تعیین می‌نمایم عبارت است از . . . . چون اینجانب از فروش زمین باغ پلاک 3394 بخش 11 به‌طور مقطوع مبلغ سه میلیون ریال وجه نقد به آقای دکتر م.ش. بپردازند و غیر از سه موضوع که فوقاً شرح داده‌شده دیگر نامبرده به هیچ‌یک از ـ ناخواناـ حقی ندارد و نباید دخالت نماید. . . . .) توجهاً سندی که به‌عنوان رونوشت برابر اصل وکیل خواهان آقای ج.گ. با عنوان (کپی برابر اصل است) تأیید نموده (ظاهراً کپی از کپی ـ تصویر از تصویر است) زیرا دفترخانه مرقوم نموده این فتوکپی برابر با اصل و اصل آن در این دفتر بایگانی است ـ گواهی انحصار وراثت شماره دادنامه 803-10/3/1366 شعبه 41 حقوقی در تهران ـ آقای غ.ش. به شماره شناسنامه در تاریخ 7/7/1365 درگذشته وراث وی متقاضی (ه.ش.) ـ م. ـ الف. ـ م. ـ ش. ـ ش. ـ ب. ـ پ. ف. ) شهرت فرزندان‌ همگی ش. می‌باشد به‌غیراز ف. که ش. می‌باشد ص 2 ج 1 ـ اجلاس اول دادرسی 4/10/1390 وکیل خواهان خواسته را به شرح دادخواست و سایرین نیز حضور ندارند ص 23 ج 1 ـ رأی دادگاه شعبه 108 دادگاه عمومی تهران موضوع دادنامه 0857-90 مورخ 10/10/1390 دادگاه پس از ذکر اسامی خواهان و خواندگان و قسمتی از دادخواست که تبیین نموده بخشی از وصیت‌نامه 44640-27/5/1360 دفتر تهران مرحوم مورث خواهان را از قسمت اعظم ارثیه از محل ماترک محروم نموده و محرومیت مذکور با عناوین مختلفی در وصیت‌نامه همراه شده ازجمله نه‌تنها خواهان از هرگونه دخالت در اداره اموال منع شده و لذا اعتراض به اندک اموال که به‌عنوان ارثیه برای وی تعیین‌شده نیز محروم گردیده بلکه مورث پس از ذکر اوصاف بی‌ربطی از شخصیت خواهان اراده کرده‌اند کل اموال به‌استثنای همان اندک سهمی که برای خواهان در نظر گرفته را فی‌مابین بقیه وراث (خواندگان فعلی) تقسیم گردد این وصیت‌نامه به دلایل ذیل باطل و فاقد اعتبار قانونی است زیرا 1ـ وصـیت زائد بر ثلث به نفع سـایر ورثه و به ضرر خواهان نیست (ظاهراً است صائب است) تا موضوع از موارد وصیت زائد بر ثلث تلقی و در فکر بررسی ثلث برآمده . . . . زیرا وصیت زائد بر ثلث به‌صورت ایجابی سهم بعضی از ورثه زائد بر دیگران قرار می‌گیرد ماده 834 ق.م.) درحالی‌که موصی به‌صورت سلبی احد از ورثه را از مقداری از ارث مقرر قانونی محروم نموده است 2ـ محروم نمودن وارث از ارث باطل است و اثر قانونی ندارد فلذا نه وراث می‌تواند خود را از ارث محروم کند زیرا از حقوق تمتع است ماده 959 ق.م. و نه مورث می‌تواند تغییری در میزان سهم ورثه ایجاد کند 837 ق.م. دادگاه چنین استدلال و استناد نموده مطابق ماده 837 ق.م. اگر کسی به‌موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست لذا اولاً هرگاه موصی وصیت کند که به یکی از وراث چیزی ندهد وصیت باطل است و هرگاه وصیت کند نصف سهم‌الارث بدهند وصیت باطل است زیرا حرمان وراث ممکن است کامل یا ناقص بوده باشد ثانیاًـ هرگاه وصیت تملیکی یا عهدی زائد بر ثلث کند وصیت به جریان ورثه نبوده و این وصیت بالعکس قسم اول که باطل و غیرقابل تنفیذ بوده است صحیح و غیر نافذ است ماده 843 ق.م. زیرا در وصیت زائد بر ثلث قصد حرمان وراث در بین نیست مع‌ذالک تفسیر فوق از ماده 837 ق.م. با ظاهر ماده سازگار نیست زیرا عدم نفوذ مخالف بطلان است و ماده مذکور به حرمان وراث را غیر نافذ دانسته و بنابراین اگر وراث محروم آن وصیت را اجازه کند وصیت نافذ خواهد شد که در مانحن‌فیه اقامه دعوی از سوی خواهان به‌طرفیت سایر وراث به خواسته بطلان وصیت‌نامه از مقداری از ارث مقرر قانونی محروم شده است دلیل بر عدم تنفیذ وصیت‌نامه توسط نامبرده است حال اینکه ارث حکم است نه حق و قابل اسقاط تراضی طرفین نیست زیرا از قواعد آمره است لذا نه وراث و نه مورث نمی‌توانند زیرا از حقوق تمتع است و مؤلفان قانون مدنی معتقدند که مقنن در ماده 837 ق.م. تسامح کرده و به‌جای بطلان عدم نفوذ را بکار برده علی‌هذا بنا به‌مراتب نظر به اینکه خواندگان علی‌رغم دعوت در جلسه دادگاه حضور نیافته‌اند و در مقابل ادعای خواهان هیچ‌گونه دفاعی به عمل نیاورده‌انـد لـذا خواسـته خـواهان را موجـه و وارد دانسـته و به استناد به ماده 837 ق.م. حکم به بطلان وصیت‌نامه رسمی 44640-27/5/1360 دفتر . اسناد رسمی تهران صادر می‌نماید در خصوص هزینه دادرسی و حق‌الوکاله وکیل به شرح استدلالی که نموده حکم به ردّ صادر نموده‌اند سابقه ابلاغ این رأی (شماره دادنامه 857-90 مورخ 10/10/1390) در ص 32 در تاریخ بیستم دی‌ماه 1390 به‌وسیله مأمور آقای الف.الف. در تاریخ 20/10/1390 طبق ماده 79 ق.آ.د.م. ابلاغ گردیده است آقایان و خانم‌ها (ب.، ه.، ش. ) ش. به‌طرفیت آقای م.ش. به‌عنوان (واخواهی از دادنامه 00857 شعبه 108 مجتمع قضایی عدالت به استناد مواد 305 و 306 ق.آ.د.م. نسبت به رأی غیابی درخواست واخواهی نموده‌اند 10/2/1391 به شماره ثبت دادخواست 0031-91 مورخ 10/2/91 ص 6 ج 2 و به شعبه 108 مذکور ارجاع ص 7ج 2 و در مورخ 12/2/1390 در وقت فوق‌العاده از دادنامه 0857-90 مورخ 10/10/1390 قرار قبولی واخواهی صادر ص 8 ج 2 و متعاقباً طی دادنامه شماره 0355-91 مورخ 12/6/1391 ص 81 ج 2 واخواهی نامبردگان (ب. و ه. و ش.) ش. را نسبت به دادنامه 0857-91 شعبه 108 پرونده کلاسه 0436-90 با نحوه استدلالی که نموده ضمن ردّ واخواهی حکم به تأیید دادنامه واخواسته صادر نموده‌اند سه تن اشخاص موصوف تجدیدنظرخواهی نموده‌اند به شماره 121-5/7/1391 ثبت‌شده ص8ج3 شعبه 25 محاکم تجدیدنظر استان تهران با همان شماره پرونده 0436-90 طی دادنامه شماره 0720-92 مورخ 29/5/1392 در صفحات 25 و 26 ج 3 ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته درنتیجه قرار ردّ (عدم استماع) دعوی خواهان بدوی (آقای م.ش.) را صادر نموده‌اند (هیچ‌گونه تعرض به قدرالسهم و یا غیر آن در متن رأی غیر مذکور مشهود نیست (حین شور نیز قرائت می‌گردد)) خانم ش.ش. نیز از رأی 857-90 مورخ 10/10/1390 به خواسته (نقض دادنامه غیابی شعبه 108 مجتمع عدالت تهران در صدور ابطال وصیت‌نامه شادروان غ.ش. به ادعای و متأسفانه به‌جـای ابلاغ به آدرس اینجانبه به شرح فوق (خ ولیعصر ـ کوی م. پلاک . ) به نشانی غیرواقعی که عملاً از سوی خواهان باهدف نرسیدن اوراق دعـوی اعلام‌ شـده ابلاغ گـردیده) از این حکـم غـیابی بر اساس مواد 305 و 306 ق.آ.د.م. نسبت به آن معترض و واخواهی خود را اعلام در این دادخواست شماره ثبت دادخواست نامعلوم لکن شماره‌های که به‌وسیله ماشین ثبت و اخذ هزینه دادرسی شده به شماره ارجاع 020138804985 مورخ 15/7/1391 ساعت 12:16 می‌باشد ص6 ج4 و به شعبه 108 محاکم عمومی حقوقی تهران ارجاع ص 7 ج 4 و در تاریخ 16/7/1391 با شماره قرار 0086-91، 16/7/1391 قرار قبولی دادخواست واخواهی صادرشده ص 8 ج 4 (توجهاً نسبت به دادنامه 00857-90 مورخ 10/10/1390) اجلاس دادرسی 21/9/1391 ص 21 ج 4 به سبب عدم وصول نتیجه ابلاغ مجدداً اجلاس 16/4/1392 ص 39 ج 4 که واخواه خانم ش.ش. لوایح داده‌اند ( لوایح به شمارگان 2783 مورخ 13/9/91 ص 12 ج 4 و 2834 مورخ 21/9/91 ج 4 ص 17 و ) آقای ش.ش. و 2835-21/9/91 ج 4 ص 19) و لوایح وکیل واخوانده و خواهان بدوی آقای م.ش.) 289-7/2/92 ص 30 و 4 و 1210-16/4/1392 ص 36 لغایت 38 ج 4 و لوایح واخوانده اصیل آقای م.ش. فاقد شماره ثبت ص 28 ج 4 و 1213 -16/4/92 صفحات 42 و 43 می‌باشند اجمال مفید آن‌ها ازاین‌قرار است الف ـ خانم واخواه ش.ش. در لوایح مذکور ابراز نموده (آقای دکتر م.ش. مکرراً کتباً در دادخواست‌ها و دفاعیات خود علیه اداره ثبت شمیران تا دیوان‌عالی کشور وصیت‌نامه پدر متوفی خود را قبول و بر اجرای آن اصرار نموده تا برای دادگاه مسلم گردد که شکایت وی و انکار او بعد از اقاریر مکرر می‌باشد و انکار بعد از اقرار مسموع نیست 1 ـ شعبه 405 دادنامه 444-17/4/1381 و 2 ـ شعبه 35 دادگاه تجدیدنظر تهران دادنامه 1436 ـ 30/9/1381 و 3 ـ شعبه اول تشخیص دیوان‌عالی کشور شماره پرونده 81/1/2565-13/2/83) (واخوانده صحت وصیت‌نامه را مورد تردید قرار نداده‌اند چراکه واخوانده به استناد دو نامه مورخ‌های /11/74 ثبت اداره ثبت به شماره 58670-19/11/74 ارائه‌شده به ثبت شخصاً آن را نوشته و امضاء کرده صحت مفاد و مندرجات وصیت‌نامه مذکور را مورد استناد قانونی خود جهت صدور سند مالکیت در مورد سهم خود قرار داده 2 ـ در مورد میزان ماترک مرحوم مورث ما از طریق هیچ‌یک از مراجع قانونی ارزیابی به عمل نیامده تا ادعای محروم بودن معلوم شود لذا ادعای وکیل غیر مستند و واهی است 3 ـ مورث بیش از ثلث ماترک را وصیت نکرده است و مورث حق دارد ثلث ماترک خود را وصیت کند 4 ـ استفتاء مورد استناد وکیل منطبق با موضوع نیست 5 ـ از ماترک مورث یک باب منزل مسی واقع در خیابان ولیعصر روبروی حوزه قضایی مجتمع شهید صدر قرار دارد لکن واخوانده در مجتمع شهید صدر مطرح نموده قانوناً هیچ‌گونه دلیل و موجبی جهت ابطال وصیت‌نامه موردبحث وجود ندارد) (درخواست گواهی جهت اخذ مستندات از اداره ثبت) مورد اخیر توسط آقای ش.ش. است. ب ـ واخوانده آقای م.ش. ـ (اینجانب از شهریورماه 1351 در ایران حضور نداشتم . . . . اینجانب برای ادامه درمان عازم خارج از کشور می‌باشم وقت نزدیک تعیین گردد) (1-تعدادی از ورقه سابقاً اعتراض و اعتراضات واخواه همان اعتراضات سایرین بوده است که بدان تمسک نموده درخواست ردّ آن را دارم وصیت‌نامه در اختیار سایر وراث جهت اخذ انحصار وراثت بوده و از مفاد آن مطلع بوده‌اند امّا آن را ارائه نداده‌اند طبق مواد 373 و 372 ق.ا.ح. حصر هر یک از ورثه تعیین‌شده و تا حال هیچ‌یک از وراث به آن اعتراضی ننموده‌اند و تاکنون وصیت‌نامه‌ای ارائه نشده است تا گواهی حصر وراثت اصلاح شود 3 ـ هر یک از ورثه با مراجعه به ثبت بدون لحاظ مفاد وصیت‌نامه اسناد دریافت نموده‌اند و این اسناد تاکنون باطل نشده و برای اینجانب نیز بدون لحاظ وصیت‌نامه اسناد مشاعی سه قطعه زمین در خ ولیعصر صادر و تسلیم‌شده و این اسناد به قوت خود باقی است 4 ـ اخذ اسناد میراثی بدون لحاظ وصیت‌نامه به‌منزله عدم پذیرش وصیت‌نامه بوده و اداره ثبت نیز بدون لحاظ وصیت‌نامه و اسناد مالکیت صادر نمـوده‌اند و به ورثه تحویل نموده‌اند 5 ـ فتاوی مورد استناد حاکی است حقانیت اینجانب در تملک ترکات به‌ قدر‌السهم موروثی است نه کمتر از آن و دریافت سند اینجانب بدون توجه به مفاد وصیت‌نامه در ارتباط با سایر پلاک‌های ثبتی یا مازاد بر موارد احصاء شده در وصیت‌نامه به‌خودی‌خود به‌منزله آن بوده که اینجانب وصیت‌نامه ناظر بر محرومیت از متراژ عمده پلاک‌های ثبتی موجود در زمان فوت مورث را نپذیرفته‌ام و خود را در متراژها مازاد بر سیصد متر محق و مالک دانسته و به همین اعتبار سند مالکیت برای اینجانب صادر نموده‌اند 7 ـ نامه مورخ /11/1374 استنادی واخواه حالی است اینجانب با حفظ حقوق میراثی خود را از پلاک ثبتی 1/3394 و سایر ماترک اعم از منقول و غیرمنقول متقاضی صدور سند شده‌ام و اعتقاد داشته‌ام که هم سیصد متر مزبور متعلق و حق من است و هم مازاد بر آن در کلیه متروکات سهم‌الارث خواهم داشت این مبنای تنفیذ وصیت‌نامه نیست لذا قبول وصیت‌نامه ننموده‌ام بلکه بر عدم تنفیذ در وصیت‌نامه دلالت دارد. 6 ـ لوایح وکیل مدافع خواهان بدوی ـ وکیل واخوانده ـ و استدعا دارم به لحاظ اینکه از موکلین وکالت در شرکت در جلسات واخواهی را نیز دارم دستور فرمایید حضور اینجانب در دادرسی واخواهی ثبت شود) آقای ج.گ. وکیل خواهان در دعوی بوده به‌طرفیت خواندگان لکن در آن مرجع نیز ابراز نموده از موکلین وکالت دارد ص 30 ج 4 ثبت لایحه 289-7/2/1392 قرارداد ج اول ص 6 وکالت از آقای م.ش. به شماره وکالت‌نامه 071254 سری ث/1 ولیکن برگ وکالتی از سایر به‌عنوان وکالت مشاهده نگردید ظاهراً حق وکالت از موکل همان خواهان بدوی است و عنوان (موکلین) ناصواب مأخوذ شده است و صدر لایحه دفاعی به‌عنوان واخوانده عنوان‌شده (به وکالت از موکل آقای م.ش.) ثبت لایحه 1210 مورخ 16/4/92 ص 38 ج 4 ـ امّا عناوین دفاعی وی (1 ـ تقاضای عدول از قرار قبولی واخواهی 2 ـ موکل تقاضای صدور سند مالکیت بنام خود را نموده کاملاً روشن است در این نامه /11/74 موکل تقاضای صدور سند مالکیت نسبت به مال اندکی که در وصیت‌نامه به نفع وی وصیت شده را به عمل‌آورده و تأکید نیز نموده که حقوق خویش را نسبت به سایر اموال مورث حفظ می‌نماید و خانم ش. طی پرونده کلاسه 750/21 شعبه 405 تهران نسبت به تقاضای ثبت و صدور سند مالکیت اعتراض نموده که از سوی دادگاه مردود اعلام شد 3 ـ در خصوص بند دوم لایحه واخواه پاسخ داده آنچه در وصیت‌نامه مورد اعتراض موکل است این است (که چون م.ش. (موکل) صلاحیت اخلاقی ندارد بنابراین از قسمت اعظم ارثیه قانونی محروم می‌گردد) موضوع وصیت به میزان زائد بر ثلث مطرح نیست بلکه محروم نمودن از ارث به دلایل موردنظر مورث محل بحث است 4 ـ استفتاء دقیقاً بر اساس موضوع وصیت‌نامه بوده است 5 ـ در مورد صلاحیت محلی قطع‌نظر از ماترک مورث است که چه اموالی و در چه محلی است در محدوده حوزه قضایی عدالت می‌باشد 6 ـ ابطال وصیت‌نامه بر مبنای حرمان تنظیم‌شده و اساساً در این مقام صحبت از اینکه به میزان ثلث وصیت شده یا زائد بر آن مدار بحث و دعوی نیست مورث فرزندش (موکل اینجانب) را شایسته ارث بری زائد بر حداقلی که مورد وصیت قرارگرفته ندانسته‌اند یعنی قطع‌نظر از اینکه چه میزان ماترک وجود دارد و چه میزان سهم هرکدام از ورثه می‌باشد اساس طرح دعوی قرارگرفته بنابراین چه اموال تقسیم‌شده باشد یا نشده باشد مؤثر درنتیجه دعوی نیست. تصویر مصدق مرقومه آقای م.ش. به نسبت که مصدق آن را معرفی نموده‌اند ج 4 ص 23 ازاین‌قرار است (اخیراً اطلاع یافتم که مورث اینجانب شادروان غ.ش. طبق سند رسمی شماره 4464 دفتر اسناد رسمی (. سابق) از پلاک ثبتی 1/3394 بخش 11 به متراژ سیصد مترمربع به نفع اینجانب وصیت کرده است بدین‌وسیله با حفظ حقوق میراثی خویش از پلاک مرقوم و سایر اموال آن مرحوم اعم از منقول و غیرمنقول طبق ماده 299 قانون امور حسبی و آیین‌نامه اجرایی آن ماده مصوب 1322 در مقام اجرای وصیت آن مرحوم تقاضا دارد نسبت به صدور سند مالکیت بنام اینجانب اقدام فرمایند بدیهی است حقوق خود را نسبت به دیگر موارد وصیت‌نامه که به اینجانب تعلق می‌گیرد محفوظ می‌دارم /11/1374)صورت دارایی در ج 3 ص 2 ـ موضوع گواهینامه واریز مالیات بر ارث به شماره 1/3/468-21/12/69 کلاسه پرونده 1274/ش ـ شش‌دانگ پلاک‌های ثبتی 1 ـ قطعه دوم تفکیکی از پلاک 1/2394 بخش 11 تهران 2 ـ شش‌دانگ پلاک ثبتی 243/2394 بخش 11 تهران 3 ـ شش‌دانگ یک‌چهارم از شش‌دانگ . . . . قطعه سوم تفکیکی پلاک ثبتی 1/3394 بخش 11 تهران 4 ـ شش‌دانگ یک باب منزل قطعه اول تفکیکی پلاک ثبتی 1/3394 بخش 11 تهران 5 ـ یک‌رشته خط تلفن 6 ـ شش‌دانگ پلاک ثبتی 27/2106 بخش 10 تهران 7 ـ موجودی حساب‌جاری بانک ملی ت. 8 ـ شش‌دانگ باقی‌مانده یک قطعه زمین پلاک ثبتی 3/902 بخش 11 تهران 9 ـ شش‌دانگ پلاک ثبتی 174/2116 بخش 10 تهران دادگاه بدوی نسبت به اعلام واخواهی ختم رسیدگی را در مورخ 16/4/92 ص 139 اعلام و طی دادنامه به شماره 00251-92 مورخ 16/4/1392 و شعبه 108 محاکم عمومی حقوقی) بدین اشعار ( ـ نظر به اینکه دادنامه واخواسته وفق مقررات قانونی صادر و دلیل بر وجود خدشه در آن موجود نیست و از طرفی واخواه هیچ‌گونه دلیل و مدرکی که موجبات فسخ دادنامه مذکور را ارائه نماید تقدیم دادگاه ننموده است لذا دادگاه ضمن ردّ واخواهی حکم به تأیید دادنامه واخواسته صادر و اعلام می‌گردد) ظاهراً به‌جـای دادنامـه واخواسـته 857 ـ 90-10/10/1390 شماره 847-90 مورخ 10/10/1390 اشتباهاً درج‌شده و از قرینه صدر ورقه اسامی واخواه ـ ش.ش. و واخوانده آقای م.ش. این امر مشعر می‌شود متن رأی دست‌نویس مشاهده نگردید این رأی در مورخ 23/4/1392 ص 45 ج 4 به‌وسیله مأمور آقای ح.ش. به خانم ش.ش. ابلاغ مـتعاقبـاً بـا ثبـت فرجـام‌خواهـی به شـماره 131 ـ 2/6/1392 ص 21 ج 5 نموده‌اند با تبادل لوایح بدین مرجع ارسال‌شده است دادخواست و لوایح فرجامی فرجام‌خواه و فرجام‌خوانده حین شور قرائت می‌گردد پرونده بیش از این حکایت مؤثری ندارد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حسینی طباطبایی عضو ممیّز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای نوروزی دادیار دیوان‌عالی کشور اجمالاً مبنی بر ابرام رأی فرجام‌خواسته دادنامه شماره 00251-92 ـ 16/4/392 مشاوره نموده چنین رأی می‌دهد:
 

رای دیوان

فرجام‌خواهی خانم ش.ش. نسبت به دادنامه شماره 00251-92 مورخ 16/4/1392 شعبه 108 محاکم عمومی حقوقی تهران اجمالاً مردود است دادگاه بدوی نسبت به خواسته احد از وراث آقای م.ش. تحت عنوان (اعلام بطلان وصیت‌نامه شماره 44640-27/5/1360 دفتر شماره تهران طی دادنامه شماره 90-857 مورخ 10/10/1390 با انعقاد یک اجلاس دادرسی به شرح استدلال و استنتاجی که در رأی نمود به استناد ماده 837 ق.م. حکم بر بطلان وصیت‌نامه رسمی مرقوم صادر نموده‌اند و به‌حکم مواد 304 و 303 ق.آ.د.م. رأی مذکور را نسبت به خانم فرجام‌خواه فعلی غیابی محسوب و متعاقباً رأی فرجام‌خواسته 00251-92 مورخ 16/4/1392 را اصدار داده‌اند. هرچند طبق ضابطه احکام اسناد رسمی مقرر در ماده 1287 قانون مدنی و 73 قانون ثبت انکار و تردید مسموع نیست لکن انطباق ایقاعات، عقود، معاملات منطبق با ضوابط قانونی و شرعی امری متمایز از آن است به‌عبارت‌دیگر ممکن است سند رسمی ‌باشد لکن ماهیت سند از حیث موازین قانونی و قواعد شرعی به بقعه اعتبار نرسد و یا از اعتبار بیفتد لذا مجرد اتکای به اسناد رسمی تبادر به ترتب صحت آن و با وقوع مرافعه نسبت به ماهیت سند، امتناعی در رسیدگی به فساد ماهیت معاملات و عقد و ایقاع ندارد و ازجمله موارد تقریرات انشایی اشخاص موضوع وصیت است ممکن سند رسمی ‌باشد لکن ماهیت آن قابل انطباق با موضوع وصیت نباشد در این پرونده در موضوع متنازعٌ‌فیه (سند شماره 44640-27/5/1360 دفتر . اسناد رسمی تهران) عناوین شهود آن عبارت‌اند از (پس از فوت من در وضع سهم‌الارث به‌خصوص آقای م.ش. در این ورقه تعیین نمایم) (حق دخالت در کلیه اموال منقول و غیرمنقول بدون استثناء ندارد) (آقای م.ش. حق ندارد از بابت حق‌الارث تعیین‌شده در این وصیت‌نامه به مراجع قضایی کشوری مراجعه و شکایت نماید) (سهم‌الارث آقای م.ش. اعم از اینکه تعیین این سهم‌الارث کم یا زیاد باشد کمترین ایراد و اعتراضی قابل‌قبول نمی‌باشد سهم‌الارث که تعیین می‌نمایم. . . . .) موضوعات مرقوم از عناوین وصیت مورد توصیف در موازین قانونی و قواعد شرعی خارج است آنچه در اموال و املاک موصی در زمان حیات مجاز به وصایت است اخراج ثلث از اموال و املاک است (ماده 843 ق.م.) در این سند محتوی آن باهدف اخراج ثلث تقریر نیافته بلکه در مواضع متعدد مرقوم در مقام تقریر سهم‌الارث احد از فرزندان در مقام انشاء برآمده (مورث در مقطع حیات اگر قصد انتقال ماترک را به بعضی از وراث می‌داشت صائب بود انشاء و تقریر عقد انتقال ولو با عنوان صلح محاباتی را منعقد می‌نمود لکن در مقطع حیات در مقام انتقال برنیامده بلکه وضع بعد از ممات خود را توصیف نموده و این توصیف وصایت قانونی و شرعی در اموال شناخته نمی‌شود) صورت دارایی مورث متداعیین پرونده در ج 3 ص 2 موضوع گواهینامه واریز مالیات بر ارث به شماره 1/3/468-21/12/1369 کلاسه پرونده 1274/ش اقلام نه‌گانه به دارایی اعلام‌شده است لذا به‌حکم ماده 837 ق. م (اگر کسی به‌موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست) اعمال تمهید مجاز موصی در ظرف اخراج ثلث اموال ممکن بوده لکن مجوزی بر اعمال محرومیت از میراث اعم از کل و یا قدرالسهم نداشته‌اند و از مرقومه فرجام‌خوانده (خواهان بدوی ـ آقای م.ش.) به اداره ثبت‌اسناد و املاک تهران اجازه و یا موافقت منجز نسبت به وصیت مرحوم مورث اتخاذ نمی‌شود (در مرقومه /11/1374 ج 4 ص 23 ابرازشده بدین‌وسیله با حفظ حقوق میراثی خویش از پلاک مرقوم و سایر اموال آن مرحوم اعم از منقول و غیرمنقول) مضافاً در بند 7 آیین‌نامه ماده 299 قانون امور حسبی مصرح است (ممکن است ملک نسبت به آنچه مورد اختلاف نیست ثبت و نسبت به آنچه مورد اختلاف است موقوف به حل اختلاف گردد) توجهاً به اخیر ماده 22 قانون ثبت (در سهم‌الارث بین آن‌ها توافق بوده و یا در صورت اختلاف حکم نهایی در آن باب صادرشده باشد) و ماده 374 قانون امور حسبی (درصورتی‌که ورثه بخواهند ملک غیرمنقولی که بنام مورث ثبت‌شده بنام آن‌ها ثبت گردد باید تصدیق انحصار وراثت یا رونوشت گواهی‌شده آن را که مشتمل بر تعیین سهام باشد به اداره ثبت تسلیم نمایند) به سبب همین اهداف در ماده 299 ق.ا.ح. مقرر نمود (ترتیب صدور سند مالکیت بنام ورثه یا موصی‌له نسبت به اموال غیرمنقول که بنام مورث ثبت‌شده است در آیین‌نامه وزارت دادگستری معین می‌شود) لذا تمهیدات فرجام‌خوانده جهت اخذ سند در موافقت یا اجازه نسبت به قبول محرومیت از بخشی از میراث (مالکیت به سبب انتقال قهری موضوع بند 4 ماده 140 ق.م.) شناخته نمی‌شود بدیهی است مادام که تمهید ثبت موافق موازین نبوده باشد قابل درخواست ابطال است. لذا رسیدگی در ماهیت صحت و فساد مندرجات اسناد رسمی مقرر در ماده 1287 ق.م. (یا ثابت نماید که اسناد مزبور به جهتی از جهات قانونی از اعتبار افتاده است) مغایرتی با ماده 73 قانون ثبت (از اعتبار انداختن اسناد رسمی بدون جهت قانونی) ندارد جهت بی‌اعتباری آن نیز در عدم مشروعیت وصایت در تعیین سهام وراث است که این امر متمایز از وصایت در اخراج ثلث است و با نفی عنوان حرمان مورد تمسک وکیل فرجام‌خوانده در جریان دادرسی بدوی که استخدام لفظ و استناد صائب بدان در مقام حجب حرمانی (از حیث اشخاص) (الاقرب یمنع الا بعد) کتاب القواعد و الفوائد مرحوم شهید اول رض ج 2 ص 290) و حجب نقصانی (از حیث اموال) است و تمسک به حرمان فی‌مابین مدعیان تحصیل میراث و حظوظ از آن است و اسباب موانع (حجب) است در وضعی که در پرونده مذکور عنوان حجب صحت حمل ندارد بلکه به‌عنوان وصایت موصی در مقام وضع سهم‌الارث وراث خویش برآمده که این امر مخالف موازین صدرالذکر است درنتیجه رأی فرجام‌خواسته با تمهید و تصحیح مستندات مرقوم در مفاد رأی صادره که معنای متغایرتی نیافته است (ماده 373 ق.آ.د.م.) رأی فرجام‌خواسته را ابرام می‌نماید و شقوق مورد تعرض فرجام‌خواه مؤثر در مقام نقص در جهات مرقوم در ماده 371 ق.آ.د.م. شناخته نمی‌شود دفتر مقرر است پرونده را به دادگاه صادرکننده اعاده نمایند.
رئیس شعبه 21 دیوان‌عالی کشور ـ مستشار
اخوان ملایری ـ حسینی طباطبائی

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


 

صرف عدم ارائه گواهی حصر وراثت مانعی درجهت پذیرش دعوی علیه وراث ایجاد نمی‌کند.

تاریخ رای نهایی: 1392/07/14     شماره رای نهایی: 9209970220100869

رای بدوی

در خصوص دعوی خواهان‌ها م. الف. س. و. ر.همگی غ. با وکالت آقای ع.ع. به‌طرفیت آقایان و خانم‌ها م. س. م. و ر. همگی م. به خواسته تخلیه یک باب اطاق فوقانی جزء پلاک ثبتی 1/604 و606 بخش 2 تهران واقع در خیابان لاله زار . با احتساب خسارات دادرسی نظر به اینکه دعوی علیه وراث بدون تقدیم نمودن گواهی حصر وراثت اقامه‌ شده است که رابطه وراثتی خواندگان با مستأجر متوفی محرز نمی‌باشد لذا دعوی در کیفیت مطروحه قابلیت استماع نداشته دادگاه مستنداً به ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاهای عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار ردّ دعوی صادر و اعلام می‌دارد قرار صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می‌باشد
رئیس شعبه 25 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ فضلی

 
رای دادگاه تجدید نظر

دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 9209970228500217 مورخ10/3/92 صادره از شعبه 25 دادگاه عمومی تهران که به‌موجب آن قرار رد دعوی تجدیدنظرخواهان1- ر.غ. 2-م.غ. 3- س.غ. با وکالت آقای ع.ع. به خواسته تخلیه یک باب اطاق فوقانی جز پلاک ثبتی 1/604/606 بخش 2 تهران واقع در خیابان لاله زار . با احتساب خسارات دادرسی اصدار گردیده مخالف قانون و مقررات موضوعه بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد و متضمن جهت موجه در نقض آن می‌باشد زیرا که صرف عدم ارائه گواهی حصر وراثت مانعی درجهت پذیرش دعوی به خواسته معنونه نمی‌باشد و دعوی مطروحه به لحاظ دلالت و اسناد و مدارک به نام خواهان‌ها قابلیت پذیرش و استماع را دارد بنابر تجویز مواد 2 و3 از قانون آیین دادرسی مدنی محاکم دادگستری مکلف هستند به دعوایی که برابر مقررات درخواست شده‌اند رسیدگی کرده و حکم مقتضی را صادر و فصل خصومت نمایند از این‌ رو دادگاه با قبول لایحه اعتراضیه و با استناد به قسمت آخر از ماده 353 از قانون مرقوم ضمن نقض دادنامه معترض‌عنه پرونده راجهت رسیدگی و اظهارنظر ماهوی به دادگاه صادرکننده قرار منقوض اعاده می‌نماید. رأی صادره قطعی است
مستشاران شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان تهران
صادقی ـ کریمی

بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

http://evv.blogfa.com

 


 


توقف اجرای رأی شورای انتظامی سازمان نظام مهندسی، مبنی بر 36 ماه محرومیت از استفاده از پروانه اشتغال، حائز شرایط صدور دستور موقت نیست.

تاریخ رای نهایی: 1391/03/24       شماره رای نهایی: 9109970902200529 

 

رای بدوی


در خصوص درخواست آقای (م.الف.) به طرفیت شورای انتظامی سازمان نظام مهندسی وزارت راه و شهرسازی به خواسته دستور موقت نسبت به رأی شماره . مورخه .، مبنی بر سی و شش‌ماه محرومیت از استفاده پروانه اشتغال؛ با توجه به اینکه لازمه صدور دستور موقت وفق ماده 15 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385، احراز جامع شرایط فوریت، ضرورت و نیز تعسر در جبران خسارات وارده می‌باشد و مستفاد از محتویات پرونده به خصوص مدارک استنادی شاکی، شرایط مارالذکر در این خصوص جامعیت نداشته و موجبات اجابت درخواست مزبور فراهم نمی‌باشد، فلذا قرار رد درخواست دستور موقت موضوع خواسته شاکی صادر و اعلام می‌گردد. قرار صادره قطعی است.
بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی حضرت رسول اکرم (ص) تسوج